عدس پلو

این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟

لحظه کودکی ناب خودم. که واقعا روزای دوست داشتنی بود.

مواد لازم:

عدس برنج روغن

طرز تهیه:

من از بچگی آشپزی رادوست داشتم الان هم که 58 سالمه هنوز عاشقشم. حالا 6سالم بود یه روز توخونه تنها بودم هوس کردم عدس پلو درست کنم بلد هم نبودم از دختر همسایه بالایی پرسیدم گفت یه دونه عدس دوتا برنج برمیداری و3تا لیوان آب می‌ریزی 3قاشق روغن میذاری روی چراغ(البته اون قدیما بیشتر مردم روی سه شعله وچراغ والر پخت وپز میکردن)
من متوجه نشدم که باید 1 پیمانه عدس و2پیمانه برنج بردارم . یه عدس ودوتا دونه برنج را هی شمردم. دیگه خسته شدم. دوباره رفتم پرسیدم. گفتم نمیتونم بشمرم. چکار کنم که همسایمون رودبر شد از خنده. وگفت عزیزم 1 پیمانه منظورمه…. خلاصه من رفتم وبنج وعدس نشسته رابااب وروغن گذاشتم روی والر وباذوق رفتم تو کوچه سراغ بازی. بعد یکساعت یه دفعه یادم اومد که غذا روچراغه. بدو رفتم سراغش.. روی غذا هنوز خوب پخته نشده بود زیرش هم ته دیگ روبه سوختن شده بود همچون ذوق کرده بودم رفتم تو کوچه دوستام راصدا کردم گفتم بچه‌ها بیاین باهم عدس پلو بخوریم . 4تا دخترای همسن خودم بودن که اومدن باچه لذتی همش راخوردیم حتی ته دیگ نیم سوخته هم تو قابلمه روحی تراشیدیم وخوردیم . مامانم هم آخر سر رسید وکلی خندید . دوستام گفتن خوش به حالت اگه مامان ما بود کلی دعوامون می‌کرد. این خیلی خاطره خوبی بود برام وهمچنان عدس پلو را دوست دارم ممنون از شرکت کاله بااین فکر جالبشون انشالله همیشه در صدر باشید

کی بهت یاد داده؟

دختر همسایه

این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

به مادر عزیزم که خوش‌اخلاق وهمراه ما بود

این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره: