این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
لحظه اشنای با همسرم .. چون شب اولی که همسرم به خانه پدریم دعوت بود ..مادر عزیزم براش درست کرد ..و دیدم که با لذت این غدا را میل می کنه ..و گفت خیلی خوشمزه است
مواد لازم:
پیاز ۴ عدد ..ماهیچه..گوسفند ۳ عددزعفران دم کرده زرد چوبه ..فلفل سیاه..کره ..چوب دارچین سیر ..روغن
طرز تهیه:
پیازها را خورد کردم ماهیچه ها را داخل قابلمه چیدم سیر و چوب دارچین داخل قابلمه انداختم ..زعفران ..زردچوبه ..فلفل سیاه .وکره ۲۵ گرم را داخل مواد انداختم ..پیازها حتما باید بزرگ باش ..حرارت خیلی کم می کنم چون زمان پختش طولانی باید با حرارت خیلی کم روی اجاق گاز بزارید تا بپزه ..چون اب داخل قابلمه نریختیم ..مدت زیادی باید روی اجاق باش ..ودر اخر یکم نمک می ریزیم ..و یک چلو گوشت ماهیچه قجری کاراملی داریم .
کی بهت یاد داده؟
وقتی ۱۸ ساله بودم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
همسرم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

