این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
مامان از صبح مهمانی بلند میشد، یک راست میرفت آشپزخانه! یک قابلمه بزرگ را از آب پُر میکرد تا صدای قُل قُل آب بلند میشد سیرابی را داخل آن کرده و سریع با انبر درمیآورد و با چاقو پُرزهایش را پاک میکرد و آن را تمیز شسته و مثل یک خیاط ماهر سیرابی را روی تختهکار پهن میکرد وبا قیچی برشهای مربعی شش در شش سانتی می داد و مواد را به صورت خام را رویش میگذاشت و بقچه کرده و با حوصله کوک های منظم و دقیق میزد. آن روز مامان بعد پختن غذا شعلهاش را کم کرد تا خوب جا بیفتد و بعد در حال مرتب کردن آشپزخانه یک دفعه هراسان و کلافه جیغ زد:《 وای سوزن》 از قضا مامان خانم سوزن را گم کرده بودند و تا مدتها بعد آنرا در گوشهی اُپِن آشپزخانه زیر کابینت پیدا کردند.
مواد لازم:
یک دست سیرابی کامل یک پیمانه لوبیا قرمز دو پیمانه برنج سه عدد پیاز متوسط یک بوته سیر ادویه ها به مقدار لازم ( نمک، زردچوبه،فلفل، دارچین،پودر سیر،...)
طرز تهیه:
ابتدا سیرابی را تمیزپاک کرده و شسته و برش مربعی شکل زده و چهار گوشهای سیرابی را کنار گذاشته شود.
برنج خیس شده را آب گرفته و با لوبیا قرمز خیس خورده مخلوط کرده و دو عدد پیاز خلال شده به آن اضافه کرده و این مواد داخل بقچههای سیرابی است و در انتها دوخته شود. یک عدد پیاز باقی مانده خلالی کرده وبه همراه سیرهای خردشده در آبی که برای پخت توپیها هست اضافه کنید. بعد نیم پخت شدن مواد ادوبهها را به غذا اضافه کنید.
نکته: ادویه را در انتهای پخت اضافه کنید تا رنگ آب غذا تیره نشود.
وقتی برنج داخل توپی حال آمد و توپها پف کردن نشانه پخته شدن و جاافتاده غذاست.
چاشنی آبلیمو یا سرکه
کی بهت یاد داده؟
مادرم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مادرم