کتلت

این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟

یاد خونه مادر بزرگم تو نواب اون خونه های قدیمی که آشپزخونش تو حیاط بود و کتلتهای سرخ شده با تزین گوجه فرنگی تو دستم دارم از پله ها میرم بالا که با مامان بزرگم و مامانم و خواهرکوچیکم که مهمون خونه مادربزرگ بودیم بخوریم لذت ببریم

مواد لازم:

گوشت چرخ کرده .پیاز . سیب زمینی. تخم مرغ. ادویه

طرز تهیه:

مادر بزرگ خدابیامرزم میگفت سیب زمینی و پیاز رو رنده ریز بزن که گوشتت تو کتلت مشخص باشه و زیر دندون اول گوشت بره بعد همه رو باهم حسابی ورز بده تا ادویه بره تو خورد تمام موادت ،میگفت روغنت باید داغ باشه که کتلت وا نره نکته مهمش اینجا بود که باید تمام کتلت هم اندازه کف دست باشه و کاملا بیضی اگه کج و کوله میشد اصلا نمیپسندید واقعا اگه خوشمزه ترین کتلت بود ولی خوشگل نبود اصلا نمیشد. خلاصه گوجه هارو هم باید حلقه حلقه میکردیم نمک میزدیم و سرخ میکردیم و میچیدیم دور کتلت و این خوشمزه ترین غذایی هست که من با عشق درست میکنم و البته تمیز و مرتب و همش هم به اندازه کف دست. مرسی که قصه منو خوندید

کی بهت یاد داده؟

مادربزرگ

این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

به دختر عزیزم سلین خانوم

این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره: