این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟
این قصه منو یاد لحظه ای انداخت که از لوبیا پلو متنفر بودم و ناخواسته بخاطر نخوردنش تنبیه شدم از ۵ سالگی نخوردم تا به هنگام ازدواجم که متوجه شدم همسرم عاشق لوبیا پلوست و وقتی که بار اول خودم درست کردم بعد این همه سال شد جز غذاهای مورد علاقم.
مواد لازم:
برنج؛ لوبیا سبز ؛گوجه ؛مرغ ؛رب گوجه ؛ادویه(فلفل_ زردچوبه _نمک_ زیره _گرد غوره_سماق_پاپریکا_ زعفران) سیب زمینی؛ پیاز؛ روغن؛کنجد .
طرز تهیه:
ابتدا برنج را خیس کرده به همراه کمی نمک و بعد لوبیا تازه را خرد کرده و به همراه کمی روغن تفت می دهیم و گوجه رنده شده را اضافه میکنیم تا کاملا رنگ لوبیا تغییر کند و آب گوجه ها خشک شود و کمی زردچوبه فلفل و نمک اضافه کرده و خاموش کرده. و برای خوش رنگ شدن و خوش طعم شدن کمی رب گوجه هم به داخل تابه لوبیا سبز اضافه میکنیم به هنگام تفت دادن. سینه مرغ یا قسمت دلخواهتون را داخل تابه دیگری با کمی پیاز تفت می‌دهیم تا تغییر رنگ بدهد. آب برنج را گذاشته تا به جوش بیاید و برنج را داخلش میریزیم .برنج را دون تر برمی‌داریم و بخاطر خوش رنگ شدن برنج داخل آب برنج کمی زرد چوبه میزنیم. کف قابلمه کمی روغن نمک و کنجد و کمی زردچوبه میریزیم برای ته دیگ و سیب زمینی های برش زده را می‌چینیم کف قابلمه و یک لایه برنج را میریزیم روی ته دیگ و یک لایه مواد و یک لایه دیگر برنج و تو این لایه مرغ سرخ شده را می‌گذاریم. برای خوش طعم شدن روی مرغ کمی فلفل سیاه، پاپریکا، زیره، گردغوره، سماق و در نهایت کمی زعفران میریزیم وکمی برنج ریخته روی مرغ و غذا آماده دم شدن میباشد. دم کنی را گذاشته و منتظر میشیم تا برنج دم بکشه و بعدشعله را کم تر کرده و بعد از پختن کامل نوش جان میکنیم.
کی بهت یاد داده؟
مادرم
این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟
به مادرم و همسرم
این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:
