این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
بچگیم، دوم عید،
مواد لازم:
نون چرب فوت تنگور زغال
طرز تهیه:
نونِ فوت و تنگور
هر سال دوم عید، بوی بریونی و صدای خندههای دورهمی خانهی مامانِ مامانِ بابا رو زنده میکرد. کنار منقل، داییِ بابا ایستاده بود و با هیجان داد میزد: “نون و فوت و تنگور بیارید!”
نونها یکی یکی روی زغال داغ میشدند و خاکستر میگرفتند، و بعد با یک فوت و با انگشت یه تنگور از خاکستر، پاک میشدند. اون نون ساده، دیگه فقط نون نبود؛ طعم جمعشدن، طعم مهر و طعم خونه میداد.
حالا، نونِ فوت و تنگور، به یک غذا تبدیل شده است. نونی که با دقت روی ذغال پخته میشود، رویش را با کره و سبزیجات معطر میپوشانند. کنارش، یک کاسه دوغ محلی و یک خاطره از گذشتهها میگذارند. مزهاش؟ همان مزهی خونهی مامانِ مامانِ بابا.
کی بهت یاد داده؟
داییِ بابا
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به خانوادهی آینده.
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

