این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
یادخاطرات کودکیم یاد مادرعزیزم
مواد لازم:
ماکارونی یک بسته سویا یا گوشت چرخ کرده۴۰۰ گرم پیاز (بزرگ)دو عدد زردچوبه، نمک و فلفل به مقدار لازم رب گوجه چهار قاشق غذاخوری روغن به مقدار لازم
طرز تهیه:
وقتی بچه بودم انقدر ماکارونی دوست داشتم که رنگم هم عین ماکارونی زرد شده بود. هرروز ماکارونی میخوردم. نه برنج نه قارچ نه گوشت نه چیزدیگه ای فقط ماکارونی، مادرم طفلک باید با کارخانه ماکارونی قرارداد میبست چون سخت بود هرروز بره بازار و ماکارونی بخره.
اول آب رو میذاریم جوش بیاد بعد ماکارونی هارو میریزیم نرم که شد آبکش میکنیم، بعد سس ماکارونی رو درست میکنیم پیاز رو خرد میکنیم. روغن میریزیم و تفت میدهیم. بعد گوشت چرخ کرده رو میریزیم و تفت میدهیم. بعد نمک و فلفل و زردچوبه میریزیم و رب میزنیم بعد اینکه سس آماده شد با ماکارونی قاطی کرده و میگذاریم دم بکشد، ماکارونی آماده س به یاد قدیما و دستپخت مادرعزیزم.
کی بهت یاد داده؟
مادرم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به کسانی که دوستشون دارم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره: