این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
خونه مادر بزرگ وقتی همه دسته جمع بودیم و شاد و خوشحال و سلامت
مواد لازم:
گوشت و سیب زمینی و گوجه و نخود و لوبیا و ادویه و رب و پیاز
طرز تهیه:
اول قابلمه رو روی سنگ می گذاشتند بعد با عشق مواد و اضافه میکردند و بعد نگاه میکردند ببینند پخته است یانه پخته باشد با ذوق و شوق داخل کاسه ریخته آبش را با نان سنگک میل میکنید و بعد گوشت و سیب زمینی اش را با گوشت کوب له میکنیم و می خوردیم و مادر بزرگ از اینکه غذایمان را تا آخر خوردیم و خوشمان آمده است خوشحال میشود
کی بهت یاد داده؟
مامان بزرگ
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مادربزرگ