این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
همه ی دور همی ها با خانواده مادرم. مخصوصاً زمانی که بابابزرگ در حیاط مزار( امامزاده یحیی) نگهبان بود بی بی جان دیگ بزرگ آش را روی کنده های درخت بار میگذاشت و از اذان صبح مشغول بود تا آش ظهر به دست بنده های خدا برسه
مواد لازم:
آرد اماج شده، باقالی، نخود ، لوبیا، سبزی آش، عصاره قلم، بادمجان، پیاز، گوجه
طرز تهیه:
حبوبات و باقالی رو از یک هفته قبل خیس داده و با خارج کردن آب آن بعد از یک روز، درسبد میریزیم تا جوانه بزند
پیاز و بادمجان و گوجه را تفت داده و به آن سبزی آش را اضافه میکنیم و آرد اماج شده را به آن اضافه میکنیم و بعد عصاره قلم
کی بهت یاد داده؟
مادربزرگ و مادر
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
تقدیم به بی بی جان خودم و مادرم