این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
لحظه ها و روزهای جمعه ی خونه پدری
مواد لازم:
گوشت با استخوان با استخوان گوسفندی و صد البته دنبه ش ، پیاز ، سیب زمینی و گوجه و نخود و لوبیا سفید آبگوشتی، دو تا دونه لیمو عمانی ، یه دونه فلفل سبز درسته ، یه کم رب گوجه ، و فلفل و زردچوبه و نمک ویا ادویه آبگوشت هم باشهدعالیه
طرز تهیه:
این غذا منو یاد جمعه ها ی روزهای سرد پاییز و زمستون می اندازه که آقاجونم خدابیامرز از صبح دست به کار میشد و میرفت گوشت تازه گوسفندی پیدا کنه و بخره وقتی میرسید با افتخار یه نگاه محبت امیز به مامانم میکرد و میگفت امروز روز استراحت خانوم خونه ست مامانم خدا بیامرز با یه ذوقی که توش پر از عشق و قدردانی بود و یه لیوان شربت لیمو رو پیشت دستی به دست نزدیک اقاجونم میشد میگفت ، دستت درد نکنه مرد،سرت سلامت رحمت به شیر مادرت ، من شوهری مثل تو دارم دنیا رو میخوام چیکار، همه چی فدای یه تارموهات بخور جیگرت حال بیاد . خلاصه اقاجونمم لاجرعه سرمیکشید و یه نگاه ریز به مامانم میکرد و میرفت دست و صورتشو بشوره اماده پیاده کردن پروژه آبگوشت درست کردن بشه البته که اقاجونم اول از همه از شب قبلش نخود و لوبیا ش رد میزاریم تو آب و چند بار هم آبشون عوض میکنیم تا بادش حسابی گرفته بشه ، بعد با گوشت و دنبه و زردچوبه وفلفل کمی و آب میزاریم تا روشو آب بگیره ، میریزیم تو زودپز یا هر ظرفی که مناسب پخت آبگوشت میزاریم بپزه ، نزدیک یک ساعت اخر پخت سیب زمینی و گوجه و رب گوجه و لیمو عمانی و فلفل درسته و نمک الباقی مواد رو میریزیم بعد نیم ساعت زیرورو کم میکنیم وقتی پخت که روغن گوشت دنبه معلومه حسابی پخته ، کمی دنبه رو با یه نصفه گوجه رو با گوشتکوب له کرده و توش میزنم، لیمو عمانی هم درمیاریم و ترشی رو توش میریزم ، ضمنا فلفل رو هم در بیارید ، نمک غذا اندازه میشه و این غذا رو با نان سنگک کنار ترشی سیر و پیاز خام و یا سبزی خوردن و دوغ حسابی میچسبه
کی بهت یاد داده؟
آقاجونم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به روح پاک پدر ومادرم