Skip to main content

خوراک ماش

نویسنده: خانم بخشی

این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟

لحظات خوش بچگی

مواد لازم:

ماش، سیر، پیاز ،ترشی دونه انار،آرد،آب،زردچوبه وفلفل به میزان لازم

طرز تهیه:

پیازها روریز خرد کرده ونیم سرخ که شده سیر و آرد رواضافه میکنیم وهم میزنیم تا آرد قهوه ای کم رنگ بشه زردچوبه وفلفل رو اضافه کرده وبه میزان لازم آب اضافه میکنیم بعد ماش نیم پخت شده رواضافه میکنیم و مقداری ترشی دونه انارهم به غذااضافه میکنیم وکمی بعد نمک غذا رو هم اصافه میکنیم وبا شعله کم میزاریم تا جا بیفته

بچه که بودم با دداش بزرگم که یه دوجین بچه داشت هم خونه بودیم وجمعیت خانواده خیلی زیاد بود زن دداش خدابیامرزم بنده خدا بیشتر وقتا مسئول آشپزی بود و اون موقع برنج وخورشت جزوغذاهای اشرافی حساب میشد و سیرکردن یه لشکرآدم خیلی هزینه بربود مخصوصا اینکه به وقت ناهار و شام بچه های فامیل هم دورسفرمون جمع میشدن وبا ما هم غذا میشدن چون خودمون کشاورزبودیم ویه عالمه ماش انبارمیکردیم زن داداشم بنده خدا که از سیر کردن یه لشکرآدم از پا در اومده بود بیشتروقتها مقداری ماش روی اجاق میزاشت وعلی یارت.

با پیازوسیرداغ و ترشی دونه انارمزه دارش میکرد اونموقعها از بس که خوراک ماش خورده بودیم ازدیدن ماش حالمون به هم میخورد ولی الان که خودم مادرشدم ومسئول آشپزی برای خانواده هستم و گاهی درمانده میشم که خدایا واسه ناهار یا شام چکار کنم الانه که قدرزحمات زن دداشم واون غذایی که با تمام خستگی برامون آماده میکرد رو میدونم ما بچه ها حتی یه تشکر خشک وخالی ازش نمیکردیم و لب ولوچمون آویزون میشد و سرش داد میزدیم عه بازم ماش الان میدونم که زن دداشم بنده خدا واسه سیرکردن این همه آدم چه مسئولیت سختی داشته حاضرم از تمام خوشمزه های امروز بگذرم و یک باردیگه خوراک ماش اونم دست پخت زن دداشم رو بخورم خدارحمتش کنه وروحش شاد

کی بهت یاد داده؟

زن دداشم

این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

زن دادش مرحومم