این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
یاد دوران نوجوانی ام یاد مادربزرگ مرحومم که چقدر اون روز قربون صدقه ی من رفت بخاطر اون دست پخت بمیرم غذای من براش مضربود،ولی خورد وخم به ابرو نیاورد
مواد لازم:
سیب زمینی آب پز،روغن محلی،سبزی کوهی تره وسیرکوهی،پیاز،فلفل،زردچوبه نمک
طرز تهیه:
سیب زمینی اب پز رو له میکنیم، پیازداغ میگیریم وبهش نمک وفلفل، زردچوبه، سبزی کوهی میزنیم وتفت که خورد بهش سیب زمینی ها رو اضافه میکنیم وچنددقیقه توی ظرف تفتشون میدیم تا ازعطربوومزه هم تاثیربگیرن ،درست مثل آدما که وقتی باهمن ازهم تاثیرمیگیرن….
بعد ازتفت دادن سیب زمینی های له شده توی اون مواد، دیگه غذامون آماده است، ساده ولی خوشمزه کم هزینه ولی بهتر از هر گوشت و کباب
کی بهت یاد داده؟
ابتکار خودم بود بعد هافهمیدم یه غذاست که مخترعش من نبودم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به مادرم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

