این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
این قصه منو یاد مهمون سرزده و سیزده بدر میندازه از بچگی بچه بد غذایی بودم و وقتی سیزده بارها بساط کباب و جوجه برپا میشد زیاد دوست نداشتم و فکر میکردم درست نمیپزه چون یکبار استخوان وسط رو قرمز و ناپخته احساس کردم تا اینکه سن کم ازدواج کردم و گفتم این جوجه باب میل خودم باید باشه و دلخواه خودم باشه جوری که یکبار اوایل ازدواج مهمان های سرزده منزل تشریف آوردن همسر و مهمانها زمانی که تصمیم میگرفتند شام چی سفارش بدند بیرون من این جوجه رو آماده کردم و برنج هم در پلوپز داشت دم میکشید حتی یادمه خانمی گفت : بچه هست نمیتونه من برنج میذارم بیرون کباب بگیرید اینجا من داشتم سالاد درست میکردم و ظرفای شام رو آماده میکردم به همسر گفتم فقط دوغ و نوشیدنی بگیر شام آماده هست خلاصه شام با تعجب همه خورده شده یکی گفت : علم غیب داشتی چه طور تونستی آماده کنی ؟ (از بچگی تو آشپزخونه مرتب آزمون و خطا انجام میدادم جوری که مادرم راحت بود از پخت و پز) خلاصه این غذا رو ازم رسپیشو خواستند و به اسم سوسن جوجه نامیدند اما خودم میگم جوجه تابه ای
مواد لازم:
مرغ بدون استخوان ترجیحا پیاز برگ بو جعفری فلفل دلمه زعفران آب لیمو کره ذغال داغ نمک فلفل سیاه
طرز تهیه:
اول مرغ رو به قطعات دلخواه تقسیم میکنیم و خوب میشوریم و پیاز رنده شده کف میریزیم و مرغ ها رو
در تابه ای میریزیم و نمک و برگ بو و فلفل دلمه و جعفری هم اضافه میکنیم با شعله بسیار ملایم و زمانی که آب انداخت و عطر پیاز بلند شد میذاریم حسابی بپزه و وقتی که آب تبخیر شد آب ابلیموو و زعفران آب کرده و فلفل سیاه رو میزنیم و همراه کره یا روغن زیتون میذاریم کمی سرخ
بشه در صورت تمایل برای طعم دودی میتونید زغال حسابی داغ شده رو در ظرف استیل بذارید و چند قطره روغن روش بریزید و بعد داخل تابه مرغها بذارید و در تابه رو بذارید و بعد همراه برنج یا نان با گوجه کبابی یا فلفل کبابی نوش جان کنید
کی بهت یاد داده؟
خودم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به فرزندانم و تمام فرزندان عزیز ایران