این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
پدربزرگم عاشق این غذا بود و براش مهم نبود اکثر نوه ها دوس ندارن و همی نون خالی ... میخورن خیلی از روزهای که میرفتم خونه مادر بزرگم غذا همین بود ولی عجیب روزهای بچگی خوش بودن یادش بخیر
مواد لازم:
لوبیا چشم بلبلی سبزی گوشت پیاز زرد چوبه سیب زمینی رب
طرز تهیه:
گوشت کمی تفت میدیم بعد پیاز باهاش تفت میدیم لوبیا رو میریزیم و میزاریم بپزه نیم پز که شد گوشت سبزی شامل جعفری تره و گشنیز خرد شده بهش اضافه کرده و سیب زمینی و رب و میزارم باهم جا بیفتن.
کی بهت یاد داده؟
مادر مادربزرگم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
پدربزرگم که عاشق این غذا بود