Skip to main content

فسنجان

نویسنده: اعظم

این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟

به یاد شب خاکسپاری مادرم چون مارسم داریم شب اول قبر غذا بیرون میدیم وقتی من با او همه غم بااون حجم غذا تونستم بهترین باشم که همه تعریف میکردن به خودم بالیدم

مواد لازم:

گردو نیم کیلو سابیده شده بطوری که گوله بشه و وقتی که میکوبیم زمین باز نشه پیاز ۲۵۰ گرم رنده نرم گوشت گوسفندی نیم کیلو رب گوجه یک ق غ رب انار ملس دو ق غ نمک زرد چوبه فلفل به مقدار لازم دارچین سه ق چ در سه مرحله دراخر رب نارنج به اندازه دلخواه

طرز تهیه:

ابتدا پیاز وگردو را با روغن کمی تفت میدهیم نمک و زرد چوبه را اضافه میکنیم حرارت را کم کرده با ملایمت خوب هم میزنیم چون زود ته قابله میگیره باید مرتب هم بزنیم وقت مثل یک سس طلایی شد رب گوجه وانار را اضافه میکنیم گوشتها رو شسته به ان اضافه میکنیم وقتی رنگ رب باز شد وگوشت تغییر کرد اب چهار لیوان دسته دار اضافه میکنم درشو میبندیم تا بچوش اید سپس حرارتشو کم میکنیم به ان یک ق چ دارچین اضافه میکنم درشو میذاریم تا ی ساعت به ارامی بجوشه بعد دوباره یک ق چ دارچین به ان اضافه کرده ونمکو ترشی ان راتست میکنیم وبه دلخواه رب نارج اضافه میکنی دوباره یک ساعت دیگه میزاریم به ارامی بجوشه ودوباره یک ق چ دارچیین به ان اضافه کرده میزاریم یک ساعت دیگه به ارامی جابیافته بعد سه ساعت اگر گوشت پخته شده بود فسنجون اماده ست

کی بهت یاد داده؟

مادرم

این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

به مادرم

این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:

ماست بادمجان
ماست سون کم چرب