این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
اولین باری که خودم سر خود چند تا غذا رو خراب کردم. مادرم فهمید دوس دارم گاهی آشپزی کنم. بهم یاد داد. یادمه بابام از کار اومده بود از لحظه ای که شروع کرد تا آخر غذا ازش تعریف کرد. هیچ وقت ذوق اون شب یادم نمیره.
مواد لازم:
گوشت گوسفندی. نخود. سیب زمینی. پیاز. جو پرک ادویه . رب گوجه. در صورت تمایل کشک و برگه زردآلو یا به به دلخواه
طرز تهیه:
بعد از تفت پیاز و سبک شدن گوشت را تفت می دهیم بعد ادویه و رب گوجه زده و تفت کوچکی میدیم نخود که از شب قبل خیس خورده با سیب زمینی و جو پرک و بقیه مواد اضافه میکنیم به اندازه آب میریزیم و میذاریم بپزه... بعد از پخت مخافاتش را از آب بیرون میاریم می کوبیم و نوش جان می کنیم. اگه دوست داشته باشین میتونید گوشتش رو زیاد کنید و بعد با کشک مخلوط کنید و بزقرمه ناب شما آماده است.
کی بهت یاد داده؟
مادرم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
زیباترین بهشت زمین، مادرم و بهشت آسمانی ام، پدرجانم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:
