این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
دورانی که بدور از خانواده برای خدمت رفته بودیم وباهم غذاهایی که بلد نبودیم تمرین میکردیم شبها در بستان آباد
مواد لازم:
مرغ،گردو،رب انار،پیاز ،زردچوبه،فلفل،آویشن،نمک
طرز تهیه:
ابتدا گردو رو تا حد آسیاب شده چرخ یا خرد میکنیم وبا پیاز خرد شده سرخ میکنیم تا روغن بده ولی نسوزه وآب میریزیم تا به آرامی بجوشه ،مرغ های تکه شده رو هم با پیاز خردشده دیگر سرخ میکنیم زردچوبه میزنیم و به مایع گردو اضافه میکنیم نمک کمی میریزیم وبا دمای پایین میذاریم بپزه در آخرین مرحله رب انار رو اضافه میکنیم تا حدی که مزه اش مد نظرم.ن هست ونیم ساعت هم پخته بشه جا میافته
کی بهت یاد داده؟
از دوستم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به هم اتاقی دوران معلمی خود فریبا
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

