Skip to main content

پیچاخ قیمه

نویسنده: ارغوان میلائی

این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟

تبریز دانشجو بودم و توی خوابگاه با یه دختر اردبیلی -هستی- دوست شدم. هستی بعد از گذشتن چند ماه از آشناییمون فارغ‌التحصیل شد و نمی‌تونست به تنهایی وسایلشو برگردونه به اردبیل برای همین من هم باهاش راهی اردبیل شدم تا بهش کمک کنم، مامان هستی -سوسن جون- برام پیچاخ قیمه درست کرد و از اون روز به بعد پیچاخ قیمه تبدیل به غذای محبوب من شد. پیچاخ قیمه برای من طعم دوستی بی ریا، صمیمیت و کنار هم بودن و قدردانی میده.

مواد لازم:

گوشت, پیاز، تخم مرغ، آبغوره و ادویه

طرز تهیه:

نمیدونم که اومدم فقط داستانمو بنویسم

کی بهت یاد داده؟

مامان دوستم

این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

هستی و سوسن جون

این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:

ماست خیار
ماست سون پرچرب