این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
لحظه ها وسال های قدیم با حضور پدر بزرگ ومادر بزرگ ها
مواد لازم:
گوشت تازه گوسفندی
طرز تهیه:
به نام خدا اون زمان پدر بزرگم گوسفندی رو برای استفاده سر میبرید وفردای اون روز همه ی خانواده ،دوتا عمو هام وسه تا عمه هامو خبر میکردند تا برا جگر خورون بریم خونه ی پدر بزرگ .یه مقدار از گوشت رو هم قیمه می کردن وروی چراغ والور قورمه ش میکردن .یادش بخیر مادر بزرگم همون طور که تفت آخرش میرسید دونه دونه قورمه بهم می داد واین مزه هیچ وقت از زیر زبونم نرفته
کی بهت یاد داده؟
مادر بزرگم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به خانواده عزیزم