این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
بچه که بودم زیاد اهل آش و غذا های این مدلی نبودم. یک روز که تنها رفته بودم خونه مادر بزرگم دیدم ازم میپرسه آش ماست دوست داری؟ منم تا دیدم میگه آش گفتم اصلا گفت مگه خوردی تاحالا؟ گفتم نه گفت پس بیا باهم درست کنیم ببین چقدر خوشمزست. با هم دیگه درست کردیم و بعد از اون روز هر وقت میرفتم خونشون میگفتم درست کنه. هر غذایی که الان میتونم درست کنم مدیون یاد دادن ایشونم. روحش شاد🤍
مواد لازم:
برای چهار نفر: اسفناج تازه ۵۰۰ گرم پیاز یک عدد سیر دو حبه رشته آشی ماست سون کاله ۵۰۰گرم رشته آشی ۲۰۰ گرم نمک فلفل زرد چوبه عصاره گوشت یا مرغ سیر داغ
طرز تهیه:
ابتدا پیاز را نگینی ریز خرد کرده و در مقدار کمی روغن تفت میدهیم.
وقتی پیاز ها سبک شد سیر رنده شده را به آن اضافه میکنیم. بعد زرد چوبه و فلفل سیاه را اضافه و هم میزنیم.
پس از تفت کوچک اسفناج های خرد شده را به آن اضافه کرده سپس ۲ عدد عصاره گوشت یا مرغ را در یک لیتر آب حل میکنیم و به اسفناج ها اضافه میکنیم.
با حرارت ملایم ۲۰ دقیقه زمان میدهیم تا جا بی افتد.
حالا نوبت رشته ها است.
آنها را از وسط نصف کرده به آش اضافه میکنیم.
بعد از ۱۰ دقیقه وقتی رشته ها نرم شد درب قابلمه را باز میگذاریم تا کمی از داغی بی افتد.
حالا ۵۰۰ گرم ماست سون را با یک استکان آب یا آب مرغ رقیق میکنیم و آرام آرام به آش اضافه میکنیم و آن را هم میزنیم تا آشمان یک دست شود.
سپس آن را سرو میکنیم و با نعناع داغ و سیر داغ تزئین میکنیم.
*نوش جان*
کی بهت یاد داده؟
مادربزرگ
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مادربزرگم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره: