این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟
فصل بادمجون محلی که می شد ،مامان مرحومم با یک ظرافتی این غذای ساده را درست می کرد،با خیار محلی،ماست چکیده،وزیتون یک سفره خوش عطر بو می گسترانید...اسم این غذا مرا می برد به سالهای دور و مهربان مادرم....
مواد لازم:
بادمجون،تخم مرغ،روغن،ادویه
طرز تهیه:
ابتدا بادمجون بی دانه را حلقه حلقه کنید،بعد با کمک نمک تلخیشو می گیریم.سپس با زردچوبه آغشته می کنیم و با حوصله دو طرف بادمجون را با شعله کم هم سرخ می کنیم. در یک ظرف دیگه تخم مرغ را هم می زنیم که از لختگی دربیاد بهش نمک وفلفل وکمی دارچین می زنیم و به آرامی به بادمجون ها اضافه می کنیم.در تابه را میزاریم تا خودشو بگیر..و چند دقیقه بعد این غذای بهشتی آمادست.به قدری ساده و خوشمزه است وطعمش جادوییه که در وصفش هر چه بگویم کم گفتم.نوش جانتون
کی بهت یاد داده؟
رشتی های قدیمی و باصفا
این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟
به مردم خوش خوراک ایران زمین
این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:
