این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟
خونه ی کوچک وپرصفای بابابزرگ پدربزرگم که بهش میگفتیم آقاجون محمود پنج تا دختر ویه پسر داشت .ماشاالله همه بزرگ شدند ودختروپسرداروحتی عروس و داماد دار.بازم دورهم توی همین خونه کوچک جمع می‌شدیم وسفره می انداختیم واز بودنمون باهم خوردن این غذاهای خوشمزه لذت می‌بردیم .آقاجونم این غذاراخیلی دوست داشت از خالی کردن کاسه خورش روی پشقاب برنجش میشدفهمید😁 انگار که روزگارحسودیش شد به ما😞 آقاجون مریض شد وازپیشمون رفت 🥺اون خونه قدیمی خراب شد و دیگه اون روزهای باصفا تکرارنشد . یه ساعت قدیمی از آقاجون برامون موند که صدای تیک تاکش منویاد صدای آقاجون می اندازه که صبح قبل آفتاب زدن خورشید می‌گفت پاشید پاشید نمازه آفتاب زد. بعداز نماز هم همه نوه ها میدویدن خودشون را زیر لحاف آقاجون جامیدادن.بغلمون میکردوباهامون حرف میزد. خداروشکر هنوز مادرجونم هستندونه به گرمای قدیم اما خب کم و بیش اون دورهمی ها وصفا و صمیمیت ها هنوز پابرجاست . قدر مادربزرگ ها و پدربزرگ هاتونوتاهستن بدونید❤️❤️
مواد لازم:
لوبیاسبز خوردشده .البته خیلی کوچک خوردنشه چون باید توی خورش معلوم باشه . گوشت خورشتی هویج پیاز پودر سیر سیب زمینی(دلخواه) آبلیمو ادویه.زردچوبه.فلفل سیاه .نمک. رب گوجه روغن مایع
طرز تهیه:
این غذا دومرحله داره .
مرحله اول اینکه پیاز را نگینی خوردکنیم ودرروغن مایع تفت بدیم تاکمی سرخ بشه بعد بهش زردچوبه و نمک و فلفل بزنیم گوشت را اضافه کنیم وبازم تفت بدیم .بعد آب را اضافه کنیم وبذاریم گوشتمون خوب پخته بشه.
مرحله دوم
در این مرحله باید سیب زمینی های نگینی خوردشدمون را سرخ کنیم .بعداز اون لوبیاهای سبزمون را تفت بدیم .خیلی نباید سرخ بشه چون سفت میشه . وقتی لوبیاها تغییررنگ داد هویج نگینی خوردشده را بهش اضافه میکنیم وبازم کمی تفت میدهیم بعدازاون پودرسیر ورب را هم بهش اضافه میکنیم وتفت میدهیم.حالا موادآماده شده را به گوشت پخته شده اضافه میکنیم و میگذاریم باهم کمی جابیوفته .این خورش باید به روغن بیوفته تاخوشمزه بشه .
بعداز اون میتونیم این خورش را با برنج سفید سرو کنیم🌺
کی بهت یاد داده؟
مامان بزرگ
این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟
به مامان جونم که این لحظه های خوش رابرای ماساخت.
این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:
