این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
کتلتهای مامان همیشه بوی کودکی میدن؛ بویی که هنوز هم وقتی به مشامم میرسه، قلبم رو گرم میکنه و چشمام رو پر از تصویرهای محو و روشن روزای قدیم. روزایی که آشپزخونه کوچیکمون، مرکز دنیا بود. غروب که میشد، مامان مینشست و سیبزمینیها رو با دقت رنده میکرد. همیشه کنار دستش مینشستم و تماشا میکردم. وقتی کتلتها توی تابه سرخ میشدند، صدای جلز و ولزشون تمام خونه رو پر میکرد. من کنار اجاق میایستادم، چشمام رو ریز میکردم و تماشاشون میکردم که چطور طلایی میشدند. همیشه یکی از کوچکترین کتلتها سهم من بود و داغیش رو با فوتهای سریع میگرفتم. مزهاش... ترکیبی از داغی، تردی و عشق. طعمی که هیچ وقت نتونستم فراموشش کنم. سالها گذشته و من بارها کتلت درست کردم. طعمش شاید خوب باشه، اما هیچوقت مثل کتلتهای مامان نمیشه. شاید چون مامان، سیبزمینی و پیاز و گوشت رو با دستهای خسته و دل پر از عشق قاطی میکرد. و حالا، هر بار که بوی کتلت توی خونه میپیچه، یاد اون روزها و حس امنیتی که در کنار مامان داشتم، دوباره زنده میشه.
مواد لازم:
گوشت چرخ کرده، پیاز، سیبزمینی، سیر، هویج، آرد نخودچی، آرد سوخاری(پودر نان باگت)، زعفران، نمک، فلفل، زردچوبه، گوجه
طرز تهیه:
ابتدا سیب زمینی ها را با رنده ریز رنده میکنیم، سپس آب سیب زمینی را به طور کامل میگیریم، بعد از آن پیاز، سیر و هویج را رنده کرده و به سیب زمینی اضافه میکنیم، سپس گوشت چرخ کرده را نیز اضافه کرده و پس از آن مخلوط آرد نخودچی، آرد سوخاری و ادویه ها را نیز اضافه میکنیم و به خوبی ورز میدهیم.
بعد از مخلوط کردن در روغن داغ با حرارت ملایم سرخشان میکنیم و به همراه گوجه سرخ شده و برنج میل مینماییم.
کی بهت یاد داده؟
مامان
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مامان مهربونم