این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
شاید تلخ باشه ولی بابام ما رو ترک کرد ما دیگه دورهمی نداشتیم من مادرم تنها باهم بودیم روزای سختی داشتیم ولی همیشه میدونستم مامانم با تموم سختیا برای خوشبختی من تلاش میکنه و این غذا رو چون من دوست دارم و هر وقت که مراسم یلدا باشه درست میکرد برام این یعنی هنوزم مامانم دوستم داره
مواد لازم:
برنج،مرغ،زرشک،کشمش،خلال بادام،خلال پسته،پوست پرتقال،زعفران
طرز تهیه:
برنج دم میکنیم مرغ میپزیم و وقتی خوب پختش ریش ریش میکنیم خوب تفت میدیدم و کنار میذاریم سایر موادم تفت میدیم با هم مخلوط میکنیم با برنج میخوریم
کی بهت یاد داده؟
مامانم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مامانم که تنها دارایی من تو زندگیم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

