این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
اولین بار که میخواست بیاد دیدنم گفتم چی دوست داری بپزم گفت باقالی پلو با ماهیچه چقدر خورد و چسبید بهش. سالاد شیرازی با نعنا و آب لیمو تازه کنارش داشت طنازی میکرد . اومده بود تو زندگی من که ی درد جدایی ۵ ساله رو فراموش کنه وقتی رفت همه وجودمم برد چقدر سخت بود عشق بدی به کسی که اصلا دوستت نداشته . الان دیگه کلی ماهیچه تو فریزره ولی قلب من دیگه حتی دوست نداره باعشق اون دست به اونا بزنه ....
مواد لازم:
ماهیچه تازه گوسفندی پیاز سیر ادویه برنج شوید و باقالی تازه با برنج ایرانی و زغفران
طرز تهیه:
اول تو ماهیتابه دوتا پیاز بزرگ خلالی میکنی ماهیچه رو میزاری روش بعد سیر و ادویه و نمک و برگ بو. روش آب ولرم میریزی میزاری قشنگ دوساعت بپزه. از اونورم باقالیتو ی جوش میدی برنج و میریزی توش کمی دون برمیداری و شوید تازه و برنجم دم میزاری
کی بهت یاد داده؟
مادرم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به اونی که دیگه نیست و عاشق باقالی پلو با ماهیچه بود
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

