این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟
اينكه با ذوق فراوان از توي حياط كه يه پل باريك داشت رد ميشدم و به عشق اينكه ننه جانم برام قرمه درست كنه و كنارش نوش جان كنيم
مواد لازم:
گوشت گوسفندي يك كيلو كره محلي به مقدار لازم تخم مرغ پنج عدد ادويه به مقدار لازم
طرز تهیه:
قديما كه هر وقت غذاي مامانم رو دوست نداشتم ميرفتم خونه ننه جانم و برامون از توی ظرف رويي درب دار كه جاي خنك ميزاشت برام قرمه از توي ظرف در مياورد و توی تابه با كره محلي تفت ميداد و يه تخم مرغ روش ميزد و مياورد برام با پلو نرم و كته و با يه كاسه ماست محلي مياورد و ميخوردم خيلي بهم حال ميداد و بعدش كنار بخاری ميخوابيديم خيلي اين قصه برام ياداور خوبي شد مرسي از كاله جان كه اين غذا رو برام ياداوري كردی
طرز تهيه اش هم گوشت گوسفندي رو با حرارت پايين چندين ساعت ميپختن با ادويه و نمك و بعدش خنك كه ميشد توي ظرف درب دار تو جاي خنك ميزاشتن و موقع مصرف با كره تفت ميدادن و تخم مرغ هم بهش ميزدن
کی بهت یاد داده؟
مادربزرگ پدريم
این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟
تقديم به روح مادربزرگ عزيزم
این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:
