این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
روزی که خانمم خیلی گرسنه بود بود و براش اولین بار درست کردم و هیچی بغیر از چند تا دونه سیب زمینی نداشتیم و از اون روز تا الان که ۲۷ سال میگذره همیشه براش درست میکنم و هر بار مثل بار اوله
مواد لازم:
سیب زمینی هر سایزی
طرز تهیه:
سیب زمینی ها رو خوب میشورم و میذارم خوب آبش بره بعد همینطوری با پوست تو سایزهای تقریبا یکدست با قطری به سایز حدود ۲ سانتر می برم ترجیحا مکعبی بعد توی تابه اول کمی کره آ ب میکنم و از هر ادویه که دلم بکشه میریزم توی کره و خوب تفتیش میدم بعد میزارمش کنار کمی که خنک شد سیب زمینی ها رو میریزم توش و خوب هم میزنم بعد میزارمش روی حرارتی کمی بیشتر از ملایم و همینکه کمی سرخ شد شروع میکنم همینجوری که باهاشون حرف میزنم و براشون قصه میگم به هم زدن و همینطوری ناخنک زدن و وقتی اندازه کافی سرخ شدن اگه چیزی ازش مونده بود میریزم تو بشقابم و باز همینجوری که قصه میگم براشون میخورمشون
کی بهت یاد داده؟
از دلم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به شریک زندگیم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

