Skip to main content

گوجه ماستی

نویسنده: محمد اوتادی

این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟

پیشرفت علم در هوش مصنوعی

مواد لازم:

ماست سون، پر رویی، گوجه!

طرز تهیه:

هرگز آن روز را فراموش نمی کنیم، نه من نه دوست دختر تازه وارد شده به زندگی ام! روزی که تصمیم گرفتم برای اولین بار کباب کوبیده درست کنم، با ژستی نصرت گونه فکر کردم به عنوان یک استاد خودخوانده‌ی باربکیو، فرصتی طلایی برای تحت تأثیر قرار دادن دوست دخترم در پیش دارم. از همان صبح به او وعده می‌دادم که شبی به یادماندنی با طعمی بی‌نظیر از کباب برایش رقم خواهم زد. او هم لبخند می‌زد و می‌گفت: «فقط امیدوارم تهش مجبور نشیم نون و پنیر بخوریم!
تا زعفرانیه رفتم چون فکر می کردم بالای شهر گوشت بهتری دارد، به سوپر گوشتی رفتم، بهترین گوشت را انتخاب کردم. پیازها را با مهارتی که در چشمان او حسادت برانگیز بود و در چشمان خودم خون به پا کرده بود رنده کردم، و دست به کار شدم. سیخ‌ها آماده و زغال‌ها قرمز و سوزان شدند. موقع سیخ‌گیری گوشت، چنان با اعتماد به نفس حرف می‌زدم که انگار شعبه‌ای از رستوران سلت بی را در تهران مدیریت می‌کنم.
کنارم ایستاده بود، به دقت تمام حرکاتم را زیر نظر داشت، و من با ژستی حرفه‌ای اولین سیخ را روی زغال گذاشتم. چند ثانیه‌ای گذشت و همه چیز خوب پیش می‌رفت… تا اینکه اولین تکه گوشت با بی‌رحمی تمام خودش را از سیخ جدا کرد و به زغال‌ها سقوط کرد. دود و بوی گوشت سوخته هوا را پر کرد و صدای خنده‌ی او هم به همان سرعت بلندتر می شد.
سعی کردم وانمود کنم همه چیز تحت کنترل است و سیخ دوم را روی آتش گذاشتم. اما گوشت، انگار از من عقده ای قدیمی داشت، این بار سریع‌تر از قبل روی زغال‌ها سقوط کرد. او که حالا اشک از خنده‌هایش جاری بود، گفت: «استاد، اسنپ فود رو باز کنم یا هنوز می خوای تلاش کنی؟!
سرانجام، با تکه‌های زغال‌پوشیده‌ی گوشت و چند سیخ بی‌جان که هنوز روی آتش بودند، تسلیم شدم. درحالی‌که او همچنان می‌خندید، گفتم: «خیلی خب، حالا وقت خلاقیت واقعی منه!
تنها چیزی که سالم مانده بود، چند گوجه‌ی کبابی و یک ظرف ماست سون بود. گوجه‌ها را با هنرمندی خاصی پوست گرفتم، داخل ظرف ماست سون ریختم و کمی نمک و ادویه اضافه کردم. اسم این غذای ابداعی‌ام را گذاشتم گوجه ماستی. در حالی ملقمه ای از گوجه شناور در ماست سون را می‌خوردیم، او مدام من را دست می‌انداخت اما به شکلی عجیب، خوراکی که درست کرده بودم واقعاً خوشمزه شد.
در پایان، گفت: «ببین، شاید تو کباب کوبیده درست کردن افتضاح باشی، ولی تو خرابکاری‌هات یه جور خاصی هنرمندی. من این گوجه‌ماستت رو بیشتر از هر کبابی دوست دارم.
و آن شب، با وجود تمام شکست‌ها، یکی از بهترین خاطرات ما شد. البته من هنوز هم از آن شب به عنوان «شب بزرگ‌ترین پیروزی آشپزی‌ام» یاد می‌کنم. فکت نامحبوب: تمام این داستان با بریفی از من و توسط هوش مصنوعی نوشته شد!

کی بهت یاد داده؟

هوش مصنوعی

این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

نصرت سر آشپز محبوب ترکیه ای

این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:

ماست چیلی
ماست سون پرچرب