این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
یاد دوران خوب و بی دغدغه کودکی که همه چیز اصل بود از مواد خوراکی ارگانیک گرفته تا دوستی و رفاقت و دوست داشتنهاش. کاش دوباره بشه تجربش کرد :)
مواد لازم:
بادمجان مشهدی - پیاز - گوشت - رب- ادویه
طرز تهیه:
اول بادمجانها رو سرخ میکنی و میذاری قشنگ طلایی بشه ، این قسمتش از همه مهمتره یادمه ما بچه که بودیم پای تلویزیون سیاه و سفیدمون میشستیم و محو تماشای کارتون حنا دختری در مزرعه و بامزی و… میشدیم ، مامانمم بدون ناخنک زدن ما قشنگ بادمجانهاشو سرخ میکرد. بعد پیاز و گوشت رو تف میداد با ادویه ، البته نمک نمیریخت که گوشت زود بپزه بعد نمکو اضافه میکرد . یکم بعد یک بادمجانه خوشمزه آماده بود با ماست و سبزی تازه . نون تازه ای که داداشم به زور رفته بود خریده بود
کی بهت یاد داده؟
مامانم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به دوست عزیزم باران
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

