این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
دوران کودکیم. و اولین تجربه آشپزیمکه هیچوقت یادمنمیره
مواد لازم:
برنج و آبزیاد. دورانکودکی
طرز تهیه:
ما سه تا بچه بودیم. مامان و بابام برای مراسم خاکسپاری رفته بودن بیرون و من اون موقع ۱۰ سال داشتم و بچه بزرگ خانه. موقع ناهار خیلی گشنمون شد. تصمیم گرفتم غذا برنج بپزم. من برنج پختم و اینقدر و آب ریخته بودم که برنج آبکی شده بود. عین این چینیها برنج آبکی میخوردن. ولی ما گشنمون بود برنجا رو با خیارشور خوردیم. وقتی با قاشق برنج برمیداشتیم آب میریخت از قاشق. خیلی هم خوشمزه بود.
کی بهت یاد داده؟
مامانم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به خانوادم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

