این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
لحظه ای که در زمان کودکی ما که معمولاٌ مرغ و گوشت مقدور نبود در مهمانی های خودمونی بزرگترای ما خودنمائی کنه معمولاٌ غذای کهی پلا و خورشت گوجه تخم مرغ زیاد بر روی سفرهای ما قرارداشت و یه خاطره بامزه دیگه این بود معمولاٌ این غذا رو نهار همرا با ماست محلی و دلال نوش جان می کردیم که به دلیل سنگینی این غذا و ماست محلی کنارش همه بعد از نهار یه بالشت و بغل می کردیم و به خواب ناز می رفتیم. مثل شربت خواب آور عمل می کرد. ممنون که وقت گذاشتین.
مواد لازم:
برنج کدو حلوائی گوجه فرنگی تخم مرغ روغن نمک و فلفل
طرز تهیه:
به میزان تعداد نفرات برنج پیمانه می زنیم و در آب نمک به میزان کافی آماده می نمائیم بعد به اندازه علاق،ه مقداری کدو حلوائی به قطعلات کوچک آماده و به برنج اضافه می نمائیم و روی گاز قرار داده و با شعله زیاد منتظر می مانیم تا برنج و کدو جوش بخورد و به مدت 10 الی پانزده دقیقه مخلوط برنج کدو حلوائی روی شعله هم میزنیم با نیمه پخت شدن برنج و حلوا آن را آبکش کرده و مجدد بر روی شعله کم منتظر میمانیم که دم کشیده و کامل بپزد. همزمان مقداری روغن در ماهی تابه ریخته تا سرخ شود و بعد گوجه های اسلایس شده را در آن سرخ می نمائیم تا زمانی که به پایان سرخ شدن گوجه مانده تخم مرغ را به آن اضافه نمائیم و با شعله کم منتظر می مانیم تا تخم مرغ روی گوجه حالت نیمرو بگیرد و غذا خوشمزه محلی مازنی آماده سرو می شود امیدوارم لذت ببرین.
البته کنار گوج و نیمرو میشه کمی دانه انار اضافه نمائیم که خوشمزه تر میشه.
نوش جان
کی بهت یاد داده؟
مادربزرگ
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به همه مادر و پدر بزرگهای خطه مازندران
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

