Skip to main content

آبگوشت

نویسنده: منصوره السادت طبایی فرد

این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟

راستش من خودم اصلا آبگوشت دوس ندارم ولی این غذا یادگاری مادربزرگمه که خیلی دوس داشت وهمه غذاها رو باعشق بهم یاد داد هروقت آبگوشت داشتیم انگار تو خونمون عروسی بود اصلا سفره اونروز یه جور دیگه بود همه دور سفره جمع بودن اول مامانی براشون آب گوشت رو میرخت و بعد با عشق گوشت رو میکوبیده گوشت کوبیده به همه میداد خلاصه که یه شور وهیجانی توخونه بود روحش شاد 🥹❤️منم بعد رفتنش هروقت میخوام یادش کنم به نیتش آبگوشت درست میکنم درحدی که معرکه میشه و براش خیرات میکنم روح همه رفتگان شاد باشه مامانی قشنگ منم روحش شاد🥹🙏این قصه تقدیم به مامانی قشنگم🥹🙏❤️

مواد لازم:

گوشت سردست حبوبات لوبیا چیتی نخود لوبیا سفید گوجه کمی رب ادویه لیموعمانی پیاز سیب زمینی

طرز تهیه:

من همیشه برای درست کردن آبگوشت حبوباتو ازشب قبل خیس میدم بعد پیاز رو با گوشتم با ادیه ها تفت میدم کمی بعد حبوبات و آب به مقدار لازم و گوجه و رب تفت داده شده و لیمو عمانی و دریک ساعت آخر سیب زمینی وبعد تمام.

کی بهت یاد داده؟

از مامان بزرگم

این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟

به مادربزرگ عزیزم که به تازگی فوت شدند🥹