این قصه تو رو یاد چه لحظه‌ای انداخت؟
لحظه ها و دور همی های گرم
مواد لازم:
گردو هویج پیاز و پیازداغ ادویه رب انار ورب گوجه گوشت مرغ یا گوشت چرخکرده آب یا عصاره مرغ یا گوشت ادویه
طرز تهیه:
مجرد که بودم کنار مامان قشنگم بودم و برای درست کردن خورشت کمکش میکردم و درکنارش یاد هم میگرفتم خونوادمون علاقه زیادی به این خورشت داریم مامانم اگر یه مهمون مهم داشت براش خورشت فسنجون درست میکرد بعد از اینکه ازدواج کردم اولین باری که مهمون دعوت کردم براشون خورشت فسنجون درست کردم باورم نمیشد با نگاه کردن به دست مامانم بتونم همچین خورشتی درست کنم
دستور پخت:
گردو را چرخ می کنیم بعد هویچ (بخاطر اینکه کمی از گرمی گردو کم شود) و بعد پیاز را هم چرخ میکنیم در زود پز میریزیم و ادویه اضافه میکنیم آب و عصاره مرغ یا گوشت اضافه میکنیم و روی اجاق میگذاریم با حرارت کم از شب تا صبح میگذاریم بپزد تا حسابی جا بیافتد و روغن بیاندازد. اگر با گوشت قلقی دوست داشتید دو ساعت به سرو غذا گوشت ها را قلقلی کرده و تفت میدهیم بعد به خورشت اضافه میکنیم و روی حرارت کم اجازه میدیم بپزد.اگر با مرغ دوست داشتید مرغ را میپزیم سینه مرغ را به تکه های کوچکتر تقسیم میکنیم و بعد از پخت به خورشت اضافه میکنیم و بعد از جا افتادن نوش جان کنید
حالا شما با یک لایک بگید که از مامانم خوب درسمو یاد گرفتم؟
کی بهت یاد داده؟
مامان عزیزتر از جانم
این قصه رو به چه کسی تقدیم می‌کنی؟
مامان جونم
این لحظه‌ی بی‌تکرار با سون خوشمزه‌تره:
