این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
لحظه ی که از مدرسه در هوای سرد وارد خونه میشدیم و بوی آبگوشت تا دم در حیاط می پچید، عجب لحظه ی شیرینی حسابی گشنه باشی و غذا آبگوشت وسبزی خوردن ترشی وپ یاز وای که دیگه تکرار نمیشه والان که خودم شاغلم این لحظه رو دوست دارم تکرار بشه😍
مواد لازم:
گوشت گوسفندی با دنبه یا گوشت گوساله نخود آبگوشتی یه کاسه کوچک لوبیا قرمز یه کاسه کوچک رب گوجه فرنگی به مقدار لازم پیاز چند عدد فلفل سیاه زردچوبه و چاشنی مهم مرزه خشک سیب زمینی چند عدد همه مواد به تعداد نفرات متغیره
طرز تهیه:
ابتدا در قابلمه مقداری خیلی کم روغن می ریزیم گوشت و دنبه رو داخل روغن می ریزیم چند عدد پیاز رو داخلش خورد می کنیم وتف می دهیم تا که رنگ پیاز کمی برگردد وقتی تفت خورد نخود لوبیا که از قبل خیس شده بود رو به گوشت اضافه میکنیم و ادویه فلفل سیاه و زردچوبه را اضافه می کنیم وتفت کوچکی میدهم سپس آب جوش اضافه می کنیم وسیب زمینی ها رو هم با پوست خوب شسته و اضافه میکنیم تا به آبگوشت لعاب بدهد وقتی چند ساعت با شعله ملایم گذشت گوشت پخت .دنبه ها رو از آبگوشت بیرون آورده و له میکنیم ترجیحا کمی روغن به آن اضافه کنیم تا نسوزد ورب گوجه به آن اضافه می کنیم وتفت میدهیم چیه آبگوشت اضافه می کنیم ودر این مرحله مرزه خشک که واقعا عطر آبگوشت رو چند برابر میکنه اضافه می کنیم و زمان می دهیم تا جا بیافتد نوش جان
کی بهت یاد داده؟
مامانم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به تمام مادران سرزمینم که از وجودشان نور است