این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
لحظه ای که مادر و پدرم با علاقه منتظرن تا براشون آش درست کنم و لبخند به لبشون باشه
مواد لازم:
ماست 1 کاسه پر.برنج1 فنجان .سبزی اش1کیلو .بلغور جو 1پیمانه .نخود ولوبیا عدس هرکدام نیم پیمانه سیر داغ و پیاز داغ نعناع نمک وفلفل زردچوبه سبزی خشک مثل پونه و نعنا تلخون
طرز تهیه:
پیاز نگینی خورد شده را با سیر تفت می دهید وادویه ها را مخلوط می کنیم رنگش که عوض شد نخود ولودیا از دوشب خیس خورده را اضافه می کنیم (لوبیا ونخود را می گذاریم توی آب جوش تا بجوشد ورنگ آب عوض شود بعد 2 روز خیس بخوره ) وآب میریزیم. وقتی جوش آمد سبزی خورد شده را اضافه می کنیم بعد 2 ساعت برنج نیم دانه به همراه عدس را اضافه می کنیم بعد نیم ساعت بعد باز هم سبزی خشک تفت داده شده را به همراه ادویه ها اضافه می کنیم تا جا بیفتد وبعد در کاسه سرو کنید با پیاز داغ و سبزی خشک روش تزئین کنید.
کی بهت یاد داده؟
از دوستم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
به پدر ومادرم
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

