این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
سرماخوردگی های نامنظم من
مواد لازم:
دوغ ترش، نخود، پونه کوهی،برنج آشی، تخم مرغ، آرد کامل، سیر، ساقه سیر، نعنا خشک، روغن، نمک
طرز تهیه:
سرما خوردم و سرکار نرفتم گلومم درد میکنه و حسابی خودم انداختم تو رخت خواب مامان میگه این مریضی رو فقط آش دوغ خوب میکنه اونم با کلی سیر. میره آشپزخونه و قابلمه بزرگ روحی اش رو برمیداره و دست بکار میشه اول یکم دوغ بعد یه تخم مرغ یک قاشق آرد رو میریزه و حسابی هم میزنه تخم مرغ از لختگی دربیاد و آرد هم کامل حل بشه حالا تمام دوغ رو میریزه و با نخودی که قبلا پخته میذاره رو شعله زیاد بمنم میگه انقد نخواب بیا این آش رو هم بزن ( گیژگیرماسین : گیژگیرماخ همون روند دَلمه شدن ماست و شیر هستش ما تو آذری بهش میگیم گیژگیرماخ اگه آشت اینجوری بشه باید بریزی بره بد مزه میشه) بعد جوشیدن موفق دوغ، پونه و سیر و نمک و برنج و ساقه سیر شسته شده رو اضافه میکنه مامان، من از صحنه خارج میشم بعد از پختن نعنا داغ رو درست میکنی و میریزی رو آش ( البته اگه سرما خوردی نریز)
کی بهت یاد داده؟
مامان جون
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مامان مهربونم