این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
یاد وقتی افتادم که از مدرسه برمیگشتم و میدیدم مادرم با اینکه بیمار بود و سالها از مریضی رنج میبرد با هزااار عشق و عاطفه، تابه ی پر از مرغ رو برای ما توی سفره میداشت و فقط خدا میدونه که ما چه لذتی از خوردنش میبردیم . یاد همه ی مادران مهربان آسمانی به خیر .
مواد لازم:
مرغ : نصف یک عدد پیاز : سه عدد بزرگ
طرز تهیه:
اول تیکه های متوسط رو به کوچیک مرغ رو میشویم و کنار میگذاریم . پیازها رو حلقه های تقریبا نازک میکنیم . حالا توی یه تابه ی نچسب ، اول پیازا رو میچینیم کف تابه بعد تیکه های مرغ رو درحالی که کمی آب دارد، میچینیم روی اونها.
حرارت کم باشد، در تابه بسته باشه. مرغ آب میندازد ، پیازها کاراملی میشود و این غذا اونقدری خوشمزه میشه که باید مواظب انگشتاتون باشید.
کی بهت یاد داده؟
مادرم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مامان عزیزم که دیگه پیشمون نیست
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

