این قصه تو رو یاد چه لحظهای انداخت؟
من همیشه این غذا رو خوردم اما وقتی برای اولین بار با همسرم رفتیم خونه مادر بزرگ هام هر دو این غذا رو پختن و همسرم عاشق این غذا شد
مواد لازم:
گوشت گوسفندی / خلال بادام فراوان / زعفران/ رب و نمک و فلفل و زردچوبه / تخم مرغ / آب عوره یا آب لیمو برای چاشنی
طرز تهیه:
پیاز رو خلالی میکنم و تفت میدم تا سبک بشه و بعد گوشت تیکه ای رو اضافه کرده تفت میدم تا رنگ گوشت عوض بشه و بهش کمی زردچوبه و رب میزنم و اجازه میدم بپزه . اواسط پخت خلال بادام از قبل خیس شده و آب غوره رو اضافه میکنم و اجازه میدم ادامه پخت انجام بشه و نیم ساعت آخر زعفرآن میزنم
وقتی خورشت جا افتاد ( به روغن افتاد). ابرار نباشه . به تعداد مهمان ها یدونه زرده تخم مرغ روی خورشت قرار میدیم و همونجوری در ظرف رو مبندیم تا زردی سفت بشه . دقت کنید بعضیا تخم مرع رو جدا میپزند و روی خورشت قرار میدن . روی تخم مرغ هم کمی زعفران میریزم . این غذا یکی از غذاهای اصیل اردبیل هستش و برای مراسم خاص و مهمان های خاص پخته میشه . در نهایت با برنج اصیل ایرانی که از قبل آبکش شده و دم زده نوش جان میشه
کی بهت یاد داده؟
مامان بزرگم
این قصه رو به چه کسی تقدیم میکنی؟
مامان بزرگ های عزیزم. که یکیشون در قید حیات نیستند و یکیشون اردبیل هستند
این لحظهی بیتکرار با سون خوشمزهتره:

